چهارشنبه 6 اکتبر 2010 فرصتی شد که یه سر به پیست فرمیولا وان سیلور استون(Silverstone ) بزنم. مجموعه بزرگی بود. یه پورشه سنتر هم داشت. گاراژ های جالبی تو محوطه پیست می دیدی که توشون پورشه های ریس و خیابونی، انواع فراری، استون مارتین و مازراتی بود. به BRDC که کلوپ راننده های ریس بریتانیا هست هم سر زدم. اسامی راننده ها و اعضا و مدال های طلا و نقره افراد بود و انواع ماکت ها ی ماشین های مسابقه و البته شرایط عضو شدنش این بود که 3 تا world championship داشته باشی و البته قسمت جدیدی که به پیست گراند پری اضافه می شه و جایگاه جدید و امکاناتش. یه خلاصه گفتم که زیاد از مبحث رانندگی دور نشیم. راستی ظلمه بازن اساسی از E-21 بگیر تا E-90 پر بود و مثل ایران یه عالمه E30 با بادی ریخته بودن توش.

پیست سیلور استون یا به قول خودشون Home of British Grand Prix در واقع بزرگترین و مجهزترین پیست انگلستان هست و از 5 پیست تشکیل شده.
THE NEW GRAND PRIX CIRCUITکه مسافت 3.666 مایل داره و فرمیولا وان و موتو جی پی توش برگزار می شه

THE NATIONAL CIRCUIT که کوتاه ترین پیست مسابقه ای سیلور استون با مسافت1.639 مایل هست و BTCC و Walter Hayes Trophy توش برگزار می شه

THE SOUTHERN CIRCUIT که عملا قسمت جنوبی پیست گراند پری هست به مسافت1.969 مایل

THE BRIDGE GRAND PRIX CIRCUIT که قسمت اعظمش با پیست گراند پری یکی هست و مسافت 3.194 مایل رو شامل می شه
و در آخر
THE STOWE CIRCUIT که مخصوص single-seater experience هست به مسافت 1.08 مایل که باز هم از پیست آزادی خودمون بزرگتره



خوب شروع کنیم به تجربه رانندگی
طبق معمول هر جایی گواهینامه اولین چیزی بود که درخواست می شد و بعدم در مورد سوابق رانندگی و اینکه چه تجربیاتی داشتی. بعد هم مثل بقیه دوره های رانندگی یه کلاس آموزشی کسل کننده(البته برای من) در مورد پرچم ها و ریس لاین و اوراستر و آندراستر ونقشه پیست و ....
رفتیم تو محوطه گاراژ پیت استاپ
کف با پوشش اپوکسی و فوق العاده تمیز. عرق گیر زیر کاسکت یه بار مصرف و کاسکت هایagv بسیار عالی با سایز بندی و لباس اورال. من خودم کفش و دستکش داشتم.
بعد از تجهیز رفتیم بالا سر ماشینا. بدنه کامپوزیت و موتور 2 لیتری فورد 140 اسبی به وزن حدودا -540کیلو تعلیق عقب و جلو جناقی دوبل و کمک های طولی و فرمان مستقیم و قفل تا قفل 1 دور و کمربند 4 نقطه اتصال و شاسی space fram لوله ای یه جورایی یه بچه فرمول 3000 .شانس ما بارون حسابی هم اومده بود و تایر های بارونی زیرشون بودن و پیست هم خیس البته فقط بعضی جاها آب جمع شده بود وقت رانندگی ما بارون نمی اومد دیگه. وقت این شد که یه جورایی بری تو ماشین یا به عبارتی بخزی تو ماشین
اولین جیزی که جلب نظر میکنه فضای بی نهایت تنگ توی ماشینه و حالت نشستن که عملا دراز کشیدی. طبق عادت همیشگی اول فرمون رو چک کردم که قربیلک کوچیک و خوبی بود و جای دست نسبتا روش خوب بود و بعد سریع پدال ها برایHeel and toe پدال گاز خیلی نرم و شل با تراول نسبتا زیاد و پدال ترمز که عملا تراولی نداشت و پدال کلاچ که نمی دونم چه جوری براتون سفت بودنش رو توصیف کنم. خیلی زیاد سفت بود و کاملا باید زور زیادی می آوردی تا پدال رو حرکت بدی.
بعد از اون دسته دنده که طولش حدودا 10 سانتیمتر بود و سمت راست قرار داشت و فاصله بین دنده ها به قدری کم بود که همش تو شک بودی که آیا دنده جا رفته و دنده رو عوض کردی یا نه و البته گیربکس که سیکرونیزه نیود و دنده مستقیم یا به اصطلاحDog Box بود و صدای خیلی خوبی می داد وقتی که حرکت میکردی.
بلاخره خزیدیم تو ماشینا و همه استارت زدن و طبق معمول و شانس ما ماشین من روشن نشد. اول فک کردم سوییچ ایمنی بیرون خاموشه بلاخره یکی از مسسول ها اومد و گفت چرا روشن نمیکنی گفتم خوب روشن نمی شه فک کنم سوییچ قطعه نیگاه کرد گفت نه . یه بار قطع و وصل کرد ولی فایده نداشت همه رفتن تو ومن هنوز تو پیت بودم. خلاصه از ماشین اومدم بیرون و رفتم سمت یه ماشین دیگه اونو اول تست کردم و روشن شد و نشستم تو کمربندا رو کمک کرد بستیم و راه افتادم.
عجب کلاچی بود. 1% فکر نکنین که با دور موتور پایین بدون پریدن می شد کنترلش کرد حداقل 3000 تا 3500 دور لازم داشت که بتونی یه حرکت خوب اولیه داشته باشی بدون بپر بپر.1 لپ جا موندم و خلاصه آخرین ماشین پشت سیفتی کار حرکت کردم .

روندن تو یه ماشین اوپن ویل جالبه.باد مستقیم پاشیدن آب چرخ ماشین جلویی تو صورتت و همینطور چرخ های خودت وقتی می پیچی. یه جورایی تلق کاسکت برف پاک کن نیاز داره البته تو ریس از یه پوشش هایی استفاده می شه که آب به صورت قطره نمی مونه رو تلق ولی خوب اینجا ریس نبود.
حوصله Racing Lineزدن نداشتم اونم آخر همه بدون هیچ دیدی به مسیر و تنها چیزی که می دیدی LED قرمز ترمز جلویی و چرخاش بود که قطره های آب رو می پاشید روت. واسه همین فاصله رو زیاد کردم که ماشین رو تست کنم . سرعت رو کم کردم . دنده رو تو 1 به زور جا کردم و حالا.....
به محض تخته کردن پدال گاز هم به علت Gوارد شده هم ویبره خیلی زیاد سرفه ام گرفت. یه جورایی انگار تو ریه ام رو قلقلک می داد یکی. خیلی جالب بود.2- 3 بار این کارو کردم که کم کمک ریه هام عادت کرد. ماشین کاملا به اصطلاح ایرانی خودمون چفت و به اصطلاح اونا Stiff بود. هیچ جای بازی ای یا خلاصی ای هیچ جا نبود به جز دسته دنده.
دنده سفت با کورس خیلی کم، کلاچ سفت ، ترمز سفت و عملا بدون کورس و در کل چیزی حس نمی کردی زیر پا وقتی پدال رو فشار می دادی ، فرمون سفت و خیلی تیز، جا کم و فشرده و حرکت های تند و تیز با کوچکترین حرکت فرمون و ویبره خیلی خیلی زیاد و انتقال کوچیکترین نا همواری مسیر به کل بدن حتی دید رو سخت میکرد. اینجا بود که خیلی دوست داشتم اونایی که موتور اسپرت رو ورزش نمی دونن تو این ماشین بودن. واقعا قدرت بدنی نیاز داره. حالا این که جای خودشو داره، فرمیولا تیری با 200 اسب بخار و شاسی مونوکک کربن فایبر وزن حدود 100کیلو(با راننده 540 کیلو) کمتر و تعداد دنده ها یبیشتر(6 دنده جلو ) و آیرو دینامیک بهتر تازه بعدش برو فرمیولا وان رو 700-800 اسب.
فرق عمده رانندگی تو یه سینگل سیتر با یه تورینگ کار اینه که خیلی به زمین نزدیکی و ویبره خیلی بیشتری داری و کاملا وسطی و وقتی نزدیک یه ماشینی با یه تماس کوچیک چرخاتون می ره تو هم و حتی یه تماس کوچیک از بقل یا عقب کارت رو تموم می کنه و نزدیک بودن به زمین یعنی تسلط کمتر رو مسیر و ریسینگ لاین چون دید جلو خیلی محدود می شه مخصوصا بعد از پیچ رو اگه یه کم شیب مثبت داشته باشه اصلا نمی بینی. پشت سرPace car بودیم و من همش تو فکر و تجزیه تحلیل ماشین و مقایسه که یه دفعه دیدم بقیه دارن گاز می دن و من واسه خودم تو Warm up موندم. کلاچ سفت رو فشار دادم و یه معکوس کلاچ رو ول کردم و تخته گاز. ماشین با تمام قدرت شلیک شد. صدای اگزوز و گیربکس و موتور به همراه ویبره چه سمفونی ای راه انداخته بود داشتم از جی وارده لذت می بردم و حواسم نبود که شیفت لایت کوچولوی بالا ی دور موتور داره پر پر می زنه دنده رو عوض کردم و رسیدم به ماشین جلویی و سبقت اول. حالا نزدیک پیچ بود و هیل اند تو با اون ترمز و اون گاز و اون جای کم و اون گیربکس . عجب چیز جالبی بود. بر عکس تورینگ کارز اینجا شک دادن به فرمون همون و اسپین شدن همون اینو تو وارم آپ حس کرده بودم ولی خوب سرعت پایین بود. زمین خیس و شاسی سفت و فرمون تیز چه اور استیری به ارمغان می یاره. با سینگل سیتر پاور اسلاید نکرده بودیم که اونم به لطف بارون انجام شد. هیجانم دو برابر شد . رفتم واسه دو تا ماشین بعدی که تو دید بودن اولی رو تو مسیر مستقیم دومی رو تو پیچ حالا اینجا بود که توی Hairpin خیلی تند ، حتی تند تر از پیچ 3 آزادی و خیلی کم جا، یه آندر استر خیلی خوشگل و عظیم رو حس کنم. بد ترین حس ممکن تو رانندگی به نظرم همین بود. آندر استیر اونم با سینگل سیتر. حالم به هم خورد. اینجا دقیقا همون جاییه که گفتم به علت اینکه به زمین نزدیکی، دید رو پیچ نداری و وقتی دایو میکنی و حواست به ماشین کناریت هست دید به ادامه پیچ غیر ممکن می شه و اینجاس که باید دقیقا مسیر رو حفظ باشی. ولی جالبیش اینه که هیچ کاری تو اینجا نمی تونی بکنی کاملا با تورینگ کارز فرق داره.کامل.. تازه حس راننده های فرمول یک رو می فهمی . همیشه برام سوال بود اینا چرا وقتی دیر ترمز میکنن و دایو میکنن و آندر استر می شن جمع نمیکنن و اینقدر از ریس لاین دور می شن و یا حتی از مسیر کاملا خارج می شن تازه فهمیدم که اونا می خوان، ولی ماشین نمی ذاره. ژئو متری و دینامیک باحات شوخی ندارن حتی Left foot brakingهم هیچ کمکی نمیکنه. پس تنها راه برای پیچ های تند، سرعت مطمئنه و ترمز گیری درسته و اگه بخوای سبقت بگیری و دایو کنی خیلی باید حواست باشه. البته با تمام این احوال طرف زیاد ازم دور نشد و سریع گرفتمش ولی چیزی از اشتباه رانندگی من رو جبران نمی کرد. تو این فکرا بودم و هر کی هر جا که می شد رد می کردم. پیش خودم فکر می کردم چرا اینا گاز نمی دن. البته واقعا ماشین برای آدمی که تجربه شتاب و روندن نداشت، زیاد بود و هر کسی نمی تونست تخته کنه و از ماکسیمم قدرت استفاده کنه.بعد خیلی ها بعدا که حرف می زدیم دنده 4 نرفته بودن یا از دنده 3 پایین تر نیومده بودن.البته بااون کلاچ و گیربکس و دسته دنده واقعا هیچ علاقه ای به تعویض دنده نداشتی . یکی هم که کلاچ نمیگرفته اصلا و خودم یه بار صدای آب هویج رو قشنگ شنیدم.
همینجوری که می رفتم و پرچم های آبی رو می دیدم که مارشالا تکون می دن که جلویی اجازه سبقت به من بده رسیدم قبل از ورودی پیت که یه تابلوی Go To Pit stop یکی از مارشالا به همون سیستم ایران با عصابانیت و تکون دادن به هم نشون داد و با اون یکی دست تاکید موکد که یالا زود باش ما هم آروم کردیم و رفتیم پیت استاپ. قشنگ یاد پیست آزادی و منصور خودمون افتاده بودم . رفتم تو پیت و یکی که هم عمو خسرو خودمون بود یعنی سرمربی و هم آقا کیا یعنی مسوول اون قسمت از سیلوراستون اومد و گفت یه بار آندر استر شدی بعد هم تو منطقه های غیر از منطقه سبقت، سبقت گرفتی. گفتم خوب اسپین که نشدم . از پیست هم بیرون نرفتم. منطقه غیر سبقت یعنی چی. فقط تو خط مستقیم که رانندگی نشد. گفت نه فقط باید همون جاها سبقت بگیری و .......
گفتم بیبین من 10 ساله که تو پیست می رونم و می دونم چی کار کنم. گفت بله دیدم و معلومه ولی بقیه رو نیگاه کن. اینا فکر میکنن کاملا رو لیمیت دارن می رونن و وقتی تو می یای یه دفعه وووووووووووممم از کنارشون رد می شی آشفته می شن و هر اتفاقی می تونه بیفته. وقتی تو اونجوری می چسبی به اینا، و اینا اگه زودتر ترمز کنن تصادف می کنی . من گفتم این یه جورایی برای من عادت شده حتی تو رانندگی شهری هم نزدیک می شم و واقعا اگه نزدیک نشی چه جوری می خوای سبفت بگیری.
خلاصه هی اون گفت و هی من گفتم. حالا همه دارن به نحوی از رانندگی با این کوچولو های تند و تیز لذت می برن. بهش گفتم خوب وقت داره میگذره بهتره وقت همدیگرو رو نگیریم. برم تو یا کمربند رو باز کنم و ماشین و ترک کنم. گفت برو ولی دیگه اینجوری نرون و رفتی تو خروجی پیت واستا تا مارشال بهت پرچم سبز نشون بده. گفتم باشه. دور موتور رو بردم رو 4000 و کلاچ مردونه ماشین رو ول کردم با یه مقدار فیش تیل راه افتاد البته سرم هم خورد تو رول بار محافظ واژگونی. سر ورودی واستادم تا آقایون پرچم رو بدن. بلاخره دادن و ایندفعه سرم رو آورده بودم جلو که دوباره نخوره تو رول بار حالا خوب بود کاسکت سرم بود راه افتادم . چشمم به Hairpin بود. رفتم و از سانتیمترهای نهایی گوشه مسیر هم استفاده کردم یه کم ترمز و حالا پیچیدن. شک دادن اینجا بازم آندر استر رو زیاد میکرد به جای اور استر. خوب بود ولی اندر استر یه مقدار بود، نه مثل اون دفعه ولی داشت. دیگه تو پیچ ها سبقت نگرفتم که النگوی کسی نشکنه ولی واقعا کسل کننده بود که فقط تو 2 تا مسیر مستقیم سبقت بگیری. یه S باز بود که تغییر اپکس با این ماشین واقعا توش لذت بخش بود. نیم دور دیگه زدم و وقت تموم شد. اول که ماشین روشن نشد بعد هم گپ کسل کننده با آقای سر مربی کلی از تایمم رو گرفت.
به هر حال تجربه ای بود که گفتم اینجا برا ی بچه ها بذارم. راستش از قبل هم زیاد Single-seater دوست نداشتم حتی فرمیولا وان و الان بیشتر هم به این نتیجه رسیدم و باز هم میگم اگه یه بار هم شده DTM برونم به یکی از بزرگترین آرزوهام رسیدم و واقعا دوسش دارم. البته V8 supercars استرالیا هم چیزیه که نمیشه ازش چشم پوشی کرد. به هر حال انواع دیگه ماشین ها رو به Open wheels ترجیح می دم.